خلسه عشق
عنوان:
خلسه عشق
کد کالا:
در همین حین شوهر مهتاب که نامش احمد بود از در وارد شد. او مردی از روستای همسایه بود که هرگز او را ندیده بود. مهتاب هم پشت سرش آمد و بعد از سلام و احوالپرسی در کنارش نشست. دیگر از آن دختر خودراضی قدیم خبری نبود. چشم از هنا برنمیداشت و مرتبآ سوال پیچش میکرد :
ـ کجا بودی؟ تهران چطور جاییه؟ راستش احمد چند باری میخواست بریم تهران زندگی کنیم، اما آقای دکتر ما رو پشیمون کرد و گفت «اونجا باید برید کارگری.»
نویسنده:ويراستار:شابک:9789641931881
نوبت چاپ:دوم
ناشر:علی
قطع کتاب:رقعی
نوع جلد:شمیز
تعداد صفحه:482
تیراژ:200